عطر نفس هایت
شب که شد..!
وقتی چشمانت آرام بسته میشود..!
بدان که تمام آسمان و زمین را..
که میخواهد به ثانیه بر آرزوهایت خراب شود!
به یاد دل شکسته ات..
به یاد زخم های دلت...
بر چشمان بی خوابم
ثابت و محکم حفظ خواهم کرد..!
خورشید که طلوع کرد فقط
دستانم را پیدا کن و محکم بگیر.......!
باور کن جز این , چیزی نمی خواهم..
نه بارانی از آسمان....!
که خود باران عشق است
نه اشکی از چشمان....!
که خود اشک های ناب ناب است
نه از روزهای که تمام نجوای دلتنگی
در بغض گلویم خفه خواهد شد!
نه از روزهایی که در انتظار ماندم تا بیایند
و همیشه پشت آسمان مه گرفته...
بی طلوع خاموش شد!
باور کن جز این , چیزی نمی خواهم...!
به جز اینکه عطر نفس هایت...
به لحظه هایی که هیچ اعتباری ندارند..!
زندگی دهد و جان ببخشد......!
بیا امشب ... زیر آسمان دلتنگی...
به یاد آن روزهای دور..!!
عاشقانه هایت را زیر نور مهتاب
در رویا با خیال دل تاب بده..!
شاید فردا فقط بوی عطرت
در آسمان دل باشد...!
و دل من تا غروب تاب نیاورد.....
در این لحظه های تنهایی....!
چشمانت را ببند...!
فقط لحظه ای نفس بکش...!
عاشقی و دیوانه شدن با من....!
تو فقط بمان...............همین..............!
ترنم باران(29)م,ع..............
کلمات کلیدی :
» نظر